سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردبارى همچون قبیله است و نزدیکان که فراهم کند مردم را براى یارى انسان . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 92 مرداد 6 , ساعت 12:11 عصر

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام علیکم

نگاهی به فرازی از دعای ماه رمضان (2) ( که بعد از نمازهای واجب خوانده می‌شود )

اللهمّ ادخل علی اهل القبور السّرور اللهمّ اغنِ کلّ فقیر

نمی دانم این « فقر » چه بدبختیی دارد که در یک دعا سه جا از خدا می‌خواهیم در مورد « فقر » هوایمان را داشته باشد : یکجا همینجاست : اللهمّ اغنِ کلّ فقیر ( خدایا تمام فقیران را بی نیاز کن و در جایی دیگر می گوییم اللهمّ سدّ فقرَنا بغناکَ ( خدایا نیاز ما را با بی‌نیازی خودت چاره کن ) و در آخر می گوییم : و اغننا مِن الفقر این سه فراز را کنار هم می گذارم یکبار دیگر آن را ببینید :

اللهمّ اغنِ کلّ فقیر

اللهمّ سدّ فقرَنا بغناکَ

و اغننا مِن الفقر

چند نکته که به ذهن من می‌رسد :

1- یکی از خصلتهای اولیاء الله « فراخواهی » در دعاست . سوزنشان برای خود و برای خواسته‌های خود گیر نمی کند . نقل است روزی کسی در نزد رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) در مقام دعا گفت : خدا یا پیامبر را بیامرز مرا هم بیامرز ! ... حضرت به او فرمود چرا دور رحمت خدا سنگ چین کردی ؟! چرا فقط به من و خودت دعا کردی ؛ به همه مؤمنان دعا کن : « اذا دَعا احدُکُم فلیَعمّ فانّه اوجب للدعاء » ( هرگاه دعا می‌کنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی می‌کند ) در این سه فراز « کلّ » و « نا » همین را می رساند

2- خداست که غنی مطلق است و غنا می بخشد ، نه غیر او ( بِغناکَ )

3- در فراز اول ، فقر می‌تواند هر نوع فقری باشد ؛ خدایا هر کس احساس فقر می کند ، با رحمت خود بی‌نیازش کن ؛ یکی احساس فقر مادی می کند ( مثلاً بدهکار است ) یکی احساس فقر معنوی می کند ... یکی احساس فقر دربُعد از تو می‌کند و ... تو همه را بی‌نیازی ببخش

4- در اصل « غنا خواستن » باید ، خواستن غنای مورد نظر خدا باشد در خصوص فقر مورد نظر خدا ! ( دقّت شود ) .

می‌گوییم :  خدایا ما فقیریم آنگونه که تو می دانی ( نه آنگونه که خود توهّم کرده‌ایم ) آنجا که فرموده‌ای که : یا ایّها النّاس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنیّ الحمید ( ای مردم شما نیازمند به خود خدایید و او غنی و ستوده است )

5- فقر ما فقر ذاتی است . وجود ما عین فقر و عین نیاز به آن غنی علی الاطلاق است و هیچ فقری بدتر از جهل نیست . و هیچ جهلی بدتر از جهل معرفتی نیست و اینکه خدا را آنگونه که حق قدر اوست نشناسیم .

6- در فراز آخر بار دیگر اعتراف می کنیم که فقری که در فراز اول از خدا خواستیم در مورد همه فقراء آن را با بی‌نیازی خود کفایت کند ، ما نیز به آن فقر مبتلا هستیم . امام حسین ( علیه السلام ) در فرازی از دعای عرفه می فرماید : « إِلَهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنَایَ فَکَیْفَ لا أَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی. » ... و عجیب‌تر ، این فراز است : « إِلَهِی کَیْفَ لا أَفْتَقِرُ وَ أَنْتَ الَّذِی فِی الْفُقَرَاءِ أَقَمْتَنِی أَمْ کَیْفَ أَفْتَقِرُ وَ أَنْتَ الَّذِی بِجُودِکَ أَغْنَیْتَنِی » 

عارف به جایی می رسد که در عین احساس فقر در مقابل خدا ، از همه خلق بی‌نیاز می‌شود . و اینجاست که این دعای او به اجابت رسیده که : « الهی فی نفسی فذللنی و فی اعین النّاسِ فَعظّمنی »

خدایا ما را با غنا و بی‌نیازی خود از همه مراتب فقر نجات بخش و به خودت برسان .

الهی آمین

یا حق



لیست کل یادداشت های این وبلاگ